سالها چون دیده در هر گوشه ای گردیده ام
جز درون دیده مردم کافرم گردیده ام
گر بگرید تاج و سوزد تخت کی باشد بعید
بر زوال دولت سلطان اعظم بو سعید
پشت ملک جم ز بار تعزیت خم خواست شد
راستی را هم برای آصف جم راست شد
لشکر دیوارچه چون مور و ملخ صف در صف است
هیچ باکی نیست چون خاتم به دست آصف است
گر سلیمان رفت و آصف حاکم دیوان اوست
موسی ار بگذشت خضرش وارث اعمار بار