عشق بازی از سر جان درگذر
کفر را بگذار و ایمان در گذر
زاهدان گر عیب رندان می کنند
درگذر از جرم ایشان درگذر
در طریق عاشقی مردانه رو
تا بیابی ذوق مستان در گذر
بی تکلف نعمت الله را بجوی
در خیال نقش بندان در گذر