فرخنده فخر ملک و مبارک نظام دین
تاج تبار و سید آل قوام دین
فرخنده فخر ملک شهنشاه راستین
کاو راست بحر، گاه سخا اندر آستین
آموزگار و صدر وزیران روزگار
پیرایه مقدّم و پیران روزگار
صدری که همچو بدر بر آفاق تافته است
و اندر ازل ز گوهر اسحاق تافته است
دستور کاردان و خردمند راستین
صدر بزرگوار و خداوند راستین
ایزد چو در جهان به عنایت نگاه کرد
جاهش جهان و خلق جهان را پناه کرد
هم روزگار فخر بشر داندش همی
هم شاه روزگار پدر خواندش همی
از مدح اوست رونق بازار شعر من
همتای او کجاست خریدار شعر من
جاوید همچنان می روشن به چنگ باش
با ناله چغانه و آواز چنگ باش
آنی که آسمان خَدَم روزگار توست
یزدان غیب دان به شب و روز یار توست
در مدحت تو کار رهی با جَلال شد
ابیات شعر او همه سِحْر حَلال شد
تا جامه را کنند طرازی بر آستین
نامت بر آستین سعادت طراز باد