گوهر دانش و گنجور هنر بود رشید
قبلهٔ مادر و دستور پدر بود رشید
شمسهٔ گوهر و شمع دل سرگشتهٔ من
که زوال آمدش از طالع برگشتهٔ من
ای مه نور ز شبستان پدر چون شده ای
وی عطارد ز دبستان پدر چون شده ای
ای سهی سرو ندانم چه اثر ماند از تو
تو نماندی و در افاق خبر ماند از تو