قدیر عالم حیّ مرید
سمیع مبصر لبس الجلالا
تقدّس ان یکون له نظیر
تعالی ان یظنّ و ان یقالا
ای ذات کمالی که ز تو کاسته نیست
جز از کف تو فیض کرم خاسته نیست
اندر دل من بدین عیانی که تویی
وز دیده من بدین نهانی که تویی
وصّاف ترا وصف نداند کردن
تو خود بصفات خود چنانی که تویی!
دو صد عالم که روحانی است آن از فرّ فضل او
دو صد گیتی که نورانیست از نور جمال او
خالی نه از من و نه بینم رویت
جانی تو که با منی و دیدار نه!