فوحشی الطبیعة مستهام
نفور القلب تأباه الدیار
جبالیّ التالف ذو انفراد
غریب اللَّه مأواه القفار
پرآب دو دیده و پرآتش جگرم
پرباد دو دستم و پر از خاک سرم
الدار خالیة، و الرّوح صافیة،
و النفس صادیة، و الوصل مامول.
دنوت تواضعا و علوت مجدا
فشأناک انحدار و ارتفاع
کذاک الشّمس تبعدان تسامی
و یدنو الضوء منها و الشعاع