ما را ز جهانیان شماری دگر است
در سر بجز از باده خماری دگر است!
گر حضرت لطفش را اغیار بکارستی
عشاق جمالش را امید وصالستی
ممکن شودی جستن گر روی طلب بودی
معلوم شدی آخر گر روی سؤالستی