ای یگانه جمال دولت و دین
دلم از هجر خویش خستستی
روی آورده ای بعیش و مرا
پشت بی روی خود شکستستی
در میان ریاض همچو بهشت
با سمن ساعدان نشستستی
دست عشرت گشاده ای و ببند
پای احداث چرخ بستستی
گرت خود نیست راحتی ، باری
از گرانی بنده رستستی