ساقی سرمست ما یاری خوش است
خوش حریفانیم و خماری خوش است
گر دوصد جان را به یک جرعه خرند
زود بفروشش که بازاری خوش است
عشقبازی کار بیکاران بود
کار ما می کن که این کاری خوشست
بر سر دار فنا بنشسته ایم
خوش سر داری و سرداری خوشست
پر بود تکرار در گفتار ما
تو خوشی بشنو که تکراری خوشست