سر دفتر اکابر دنیا بهاء دین
از دولت تو تا به ابد انقلاب دور
عالم بر آفتاب بقای تو روشن است
بادا غبار حادثه زان آفتاب دور
گر حال من بپرسی و در خاطر آوری
تا در چه محنتم نبود از صواب دور
در آرزوی خدمت خاک جناب تو
مانم به تشنه ای که بماند ز آب دور
تا دورم از جناب تو دورم ز عافیت
خود عافیت چگونه بود زان جناب دور