بر امید صبر، دور از بزم یار افتاده ام
داده ام با خود قراری کز قرار افتاده ام
مرده ام از رشک تا سوی حریفان دیده ام
دیگری می خورده و من در خمار افتاده ام
خواری عشقت به هر بی اعتباری کی رسد؟
اعتبار من بس این کز اعتبار افتاده ام