دختران سخن که دارمشان
در نهان خانۀ دماغ بزور
از طریق مثل به چشم خرد
نور بینائیست و دیدۀ کور
گر برمشان بنزد این مردم
که زنا اهلیند همچو ستور
بر گشاده دهان بکینه چو مار
تنگ بسته میان به حرص چو مور
فیصل کارشان بروت و دماغ
حاصل الامرشان همه شر و شور
دانک بر رسم جاهلیّتشان
کرده باشم بزندگی در گور