کلاه گلست افسر کیقبادی

بساط چمن دیبه خسروانی

صبا هر صباح از سر کوی جانان

همه بار جان آورد ارمغانی

بیاد گل و ارغوان می ستاند

ز ساقی گلرخ می ارغوانی

درین وقت یاری سبک روح باید

که بر گل کند چون صبا جانفشانی

وگر وصل یاری دهد دست با آن

زهی پادشاهی زهی کامرانی

نشاط شراب و شراب صبوحی

صبوح بهار و بهار جوانی

دو چیزند سرمایه کامگاری

دو ذوقند پیرایه شادمانی

بهار و نگار و شراب و جوانی

کسی را که باشد زهی زندگانی

چو یاقوت با کوه پیوسته بادا

بقای تو ای گوهر کن فکانی

شها باد دوران عمر تو باقی

چنین است احوال دنیای فانی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165