بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

از خود بطلب، هر آن چه خواهی که تویی

ای نسخهٔ نامهٔ الاهی که تویی

وی آینهٔ جمال شاهی که تویی

من سّر دل خویش چه گویم با تو

چون عالم سر و الخفیات تویی

یا رب چو بر آرندهٔ حاجات تویی

هم قاضی کافهٔ مهمات تویی

این ره ره مردان و سراندازان است

جان بازان اند، تا نبازی نائی

زنهار در این راه مجازی نائی

تا کار حقیقتی نسازی، نائی

امروز از این شراب جامی در کش

مسکین تو که در امید پس فردایی

تا دیدهٔ دل ز دیده ها نگشایی

هرگز ندهند دیده ها بینایی

بخشای بر آن بنده که اندر همه عمر

جز درگه تو هیچ ندارد جایی

ای لطف تو دستگیر هر خود رایی

وی عفو تو پرده پوش هر رسوایی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165