تا بدان روزی که باشی قاضی حسن القضا

در جهان دین تو باشی مفتی و اقضی القضات

از غرور هر سراب اکنون نجستم چون تراب

قلزم و سیحون و جیحون دجله و نیل و فرات

زین پس اکنون در نهاد کهتری و مهتری

در ثنا و در عطا از تو صلات از من صلات

رو که اندر عالم آرام و جنبش تا ابد

تنت بی جنبش نخواهد بود و جانت بی ثبات

تو چو سلمان در عطا هرگز نگشتی گرد «لا»

من چو بوذر در ثنا هرگز نگردم گرد لات

باد جسمانیست کامد جاذب خاک سیاه

عشق روحانیست کامد قابل آب حیات

گر ندانی این چنین رمزی که گفتم گوش دار

ور بدانی گوش من زی تست هان ای خواجه هات

شیخ الاسلام و جمال دین و مفتی المشرقین

سیف حق تاج خطیبان شمع شرع اقضی القضات

زان که عشق و عاشق و معشوق بیرون زین صفات

یک تنند ای بی خرد نز روی نفس از روی ذات

در سعادت همچنین آسوده بادی سال و ماه

از بزرگان و ز بزرگی مر ترا اقبال و جاه

تعداد ابیات منتشر شده : 510165