مرا دیوانه و شیدا ته دیری

مرا سرگشته و رسوا ته دیری

نمیدونم لب لعلش به خونم

چرا تشنه است با این آبداری

خدایا دل ز مو بستان بزاری

نمی آید ز مو بیمار داری

بمو سوجه دل هر دور و نزدیک

ته از سنگین دلی پروا نداری

همه روزم فغان و بیقراری

شوان بیداری و فریاد و زاری

چرا گردی بکوه و دشت و صحرا

بجان او ندارم اختیاری

بمو واجی چرا ته بیقراری

چو گل پروردهٔ باد بهاری

خداوندا بحق هشت و چارت

ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی

از آن روزیکه ما را آفریدی

بغیر از معصیت چیزی ندیدی

به بالینم طبیبی یا حبیبی

ازین هر دو یکی بودی چه بودی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165