گردون پلاسش بافته، اختر مهارش تافته

وزدست و پایش یافته، روی زمین شکل مجن

سیاره در آهنگ او، خیره زبس نیرنگ او

در تاختن فرسنگ او، از حد طایفت تاختن

هامون گذار کوه وش، دل برتحمل کرده خوش

تا روز هر شب بارکش، هر روز تا شب خارکن

هایل هیونی تیزرو، اندک خور بسیار دو

ا زآهوان برده گرو، درپویه و در تاختن

دندان یکی سخت شده در دل مرطخ

خرطوم یکی حلقه شده گرد ثریا

هر خط که او نویسد شیرین ازان بود

کان هست صورت سخونان چو شکرش

در ملک برو هیچ کس نیست برابر

سودا چه پزی بیهده؟ طوبی و سپیدار!

بهاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد

نگاری کز دو یاقوتش همه شهد و شکر ریزد

کوه گفت: از شرم حلمش عاشقم بر ماه دی

زانکه باد ماه دی در سر کشد چادر مرا

باد کز لطف اوست جان برکار

زهر گردد همی زصحبت مار

تعداد ابیات منتشر شده : 510165