از دو گیتی یاد کردن بیگمان آبستنیست
گر همی دعوی کنی در مردی، آبستن مباش
نیک بودی، از برای گفت و گویی بد مشو
مرد بودی، از برای رنگ و بویی زن مباش
از نطق بهر دهن زبانی دگری
وز لطف بهر بدن روانی دگری
در خاطر هر کسی گمانی دگری
در تو که رسد تو خود جهانی دگری
ای هم تو ز تو حیران آخر چه مثالست این
ای شمع نکورویان آخر چه وصالست این
ای چون تو بعالم کم آخر چه کمالست این
ای شمع و چراغ ما آخر چه جمالست این