هر کس که نهد تاج سر ما بر سر
فارغ شود از درد سر هر دو سرا
هر که سلطان خویش نشناسد
عزت او تمام کی دارد
هر که دریافت آن از انسان است
لاجرم این فقیر از آن سان است
هر که در بند نفس حیوان است
بندهٔ آب و چاکر نان است
هر که بر نور رفت و باز آمد
شک ندارم که او پشیمان است
هر که او رو ز غیر او بر تافت
پرتو نور او بر او برتافت
هر کسی کو دلیل او باشد
بد نباشد بگو نکو باشد
هر کسی را که باشدش سر کل
صحبت او همه بود کل کل
هر کس که به قول خویش ثابت ناید
او را تو اگر یار نخوانی شاید
هر کجا صورت بود معنی بود
صورتی نبود که بی معنی بود