غیر خاموشی نیارد گفتن از چیزی سخن

هرکه را افتد نظر بر روی یار خرگهی

شرح خاموشیت باید از زبان دل شنو

کز زبان هر زبان هر دل ندارد آگهی

چون دوست دل شکسته خواهد

در هر دو جهان شکستگی جوی

ای آنکه گشاد کار خواهی

در حضرت دوست بستگی جوی

شمشیر عشق برکش و از خویش برآی

آن را به دوستی کش و این را به دشمنی

چو کفر و دین حجاب رهست ای رفیق راه

بگذار هر دو بگذرد ازین مایی و منی

تو نقش فانی دنیا ببین و عبرت گیر

که این ستوده سخن حکمتیست لقمانی

چو شهوت از طرفی دست عقل برتابد

سپه کشد ز دگر سو قوای روحانی

به شهوت و غضب طبع آدمی ماند

اگر تو معنی این نقشها فروخوانی

کنیزک دگر استاده گرم شکرخند

زکار زانیه و فعل شوهر زانی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165