ز اندازه برون است ز جور تو غم

فریاد ازین غم ز اندازه برون

افتاده ز محنت من آوازه برون

ای خانه مهر تو ز دروازه برون

خون من مستمند شیدا به قصاص

تا دیدن تو بریخت از دیدهٔ من

گر خون تو ای بوده پسندیدهٔ من

شد ریخته از اختر شوریدهٔ من

خه خه ز شب کوته و شب خفتن تو

وه وه ز شب دراز و بیداری من

ای بی خبر از غایت دلداری من

فارغ ز دل ستمکش و زاری من

بر خاستگان عشق تو بسیارند

در عهد وفا نشسته ای هست چو من

در دام غم تو بسته ای هست چو من

وز جور تو دل شکسته ای هست چو من

یا من گنهی کردم و در خشمی تو

یا تو دگری داری و در خوابم من

از مهر خود و کین تو در تابم من

در چشم تو گوئی به میان آبم من

تعداد ابیات منتشر شده : 510165