برد تیغت ز نایبات شکوه

داد رایت بحادثات سکون

نی پای همیشه در رکابت باشد

بد نیز چو نیک در حسابت باشد

آنت بی همت شگرفی کو برون ناید زجان

وانت بی دولت سواری کو فرو ناید زتن

گردی که همی تلخ کند کام تو امروز

فردا نهد اندر دهن تو شکر فتح

کرد آن سپید کار بملک تو چشم سرخ

تا زرد روی گشت و جهان شد برو سیاه

شاد شو ای منهزم، که در مدد تو

حمله تایید و رکضت ظفر آید

بمار ماهی مانی، نه این تمام و نه آن !

منافقی چکنی؟ مار باش یا ماهی

گر چو نرگس نیستی شوخ و چو لاله تیره دل

پس دو روی و ده زبان همچون گل و سوسن مباش

هرکجا داغ بایدت فرمود

چون تو مرهم نهی نداردسود

در دهان دار تا بود خندان

چون گرانی کند بکن دندان

تعداد ابیات منتشر شده : 510165