گفتمش جان می کنم خون می خورم بهر تو، گفت
خسروا، مشتاق را جز این نباشد کارها
آیا این شعر را می پسندید؟
'tjla [hk ld ;kl o,k ld o,vl fiv j,، 'tj
osv,h، lajhr vh [c hdk kfhan ;hvih