پلنگانی که چون آهو دویدند

بهر رخنه چو موشان می خزیدند

شد از مومن به گردون بانگ تکبیر

ز گبران بانک «ناراین» هوا گیر

شکست اندر جهان لشکر افگند

که در پیشش مه و اختر سرافگند

گره بسته برای فتح بر تاخت

به یک حمله صف دشمن برانداخت

غرض، اعظم ملک غازی چو در جنگ

محل دید از برای سیر آهنگ

ولی با گبر و هندو بود کینه

که خون می بیختش غربیل سینه

بسا پهلو که برقش بود در میغ

که مومن سوی مومن چون کشد تیغ؟

به نیزه مرد زان سان سینه می خست

که بید سرخش از نی نیزه می جست

برهنه در جگر می رفت هر نی

به خون پوشیده بیرون می زد از وی

سنان جاسوسی هر دیده می کرد

همه زخم زبان پوشیده می کرد

تعداد ابیات منتشر شده : 510165