دو بهره ز جنگاوران کشته دید

دگر یکسر از جنگ برگشته دید

بران باره بر شد که بد کاخ اوی

بیامد سوی شارستان کرد روی

بایوان برآمد پس افراسیاب

پر از خون دل از درد و دیده پرآب

زن و گنج و فرزند گشته اسیر

ز گردون روان خسته و تن بتیر

بشد بخت گردان ترکان نگون

بزاری همه دیدگان پر ز خون

همه شهر توران گریزان چو باد

نیامد کسی را بر و بوم یاد

چه مایه زن و کودک نارسید

که زیر پی پیل شد ناپدید

زن و کودکان بانگ برداشتند

بایرانیان جای بگذاشتند

بتاراج و کشتن نهادند روی

برآمد خروشیدن های هوی

بدان شارستان اندر آمد سپاه

چنان داغ دل لشکری کینه خواه

تعداد ابیات منتشر شده : 510165