نیز اندرزهای آذرپاد

که به از آن کسی ندارد یاد

غزل و قطعه گفته ام بسیار

که رسیده است شعرها به هزار

سه قصیده سروده ام اینجا

طبع را آزموده ام اینجا

اندرین حال بهر دفع ملال

به سوی شاعری کشید خیال

هست عیشی منظم و عالی

جای بعضی ز دوستان خالی

ور قلاور نداد رخصت ربست

حال زبر جامه ، دانی چیست

با قلاور مبال باید رفت

با شتر در جوال باید رفت

در دم در قلاوزی بدپوز

هردو ساعت عوض شود شب و روز

راستی جای پرهیاهوئیست

وز پی دفع خواب داروئیست

یادکردم ز قصه دیرین

ساختم این حکایت شیرین

تعداد ابیات منتشر شده : 510165